این بود خبر
دوست داشتم بیام اینجا و یه عالمه +++++++++++++ بنویسم وبگم که من آزمایشم مثبت شده و نی نی ها اومدند تو دلم.
خوب نشد نمیدونم کجای کار ایراد داره خدا نخواسته ؛ اون خواسته ؛بنده نخواسته ؛خلاصه حسابی قاطی کردم .
اگر کسی جواب سوال بالا رو داشت از کمک دریغ نکنه.
بله بعد از دوهفته که یکی آب میداد تو این دستم یکی برام لبخند میزد یکی میگفت تکون نخور خلاصه منم هرچه عقده تحویل بگیری داشتم از خودم نشون دادم روز حسابرسی رسید و آزمایش منفی شد .یعنی بله افتخار ندادند.
خداییش روحیه ام بد نیست یعنی کاری از دستم بر نمیاد والا اگر میتونستم؛ خدا رو میکشوندم پایین -شایدم پایینه ما همیشه بالا رو نگاه میکنیم- و ازش میپرسیدم چرا ندادی چرا؟ جوابتو بگو تا هرچی که باشه ؛حتی منطقی هم مهم نیست؛ من فوری حقتو کف دستت بزارم-اگر دست داشت-البته بعد از شنیدن حرفاش که منصفانه هم هست ازین اعدامای بدون محاکمه تو فیلما نیست.
بگذریم عرضه ندارم و نمیتونم این کارو بکنم. زورم نمیرسه. راه حل دیگه ای هم بذهنم نمیرسه و الا که عمرا اسمی از خدا میبردم-شایدم میبردم-.میگم قاطی کردم باور نمیکنین.
خلاصه من دو ماه دیگه میرم برای انتقال جنین های فریز شده. الهی یخ زدند حتما خواب سیبری رو می بینند.بگذریم
من میرم یا میشه یا نمیشه ببینم این خدا روی مارو کم میکنه یا من روی اونو؛ البته اگر رو داشته باشه.
میگم قاطی کردم.
گفتم اینجوری بگم که کمتر ناراحت شین ولی خوب من بازم تلاش میکنم و میدونم که حتما صاحب پسرای گلم که حق الهی منند میشم و حتما هم خدا با منه.