دوقلوهای من

عروس ویلیام وکیت

1390/2/10 7:43
نویسنده : مامانی
1,167 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز یه عروسی دعوت شدیم که نه لباس خاصی میخواست ونه به رفتن به آرایشگاه نیازی بود.آره عروسی نوه ملکه فعلی انگلستان که بطور زنده از ماهواره پخش میشد حسابی بما حال داد.

عصر هم با همکار بابا لونی رفتیم اطراف و جواد آقا هم بودند و خلاصه خیلی کنار سپدارها و بند خاکی زیبا بود.

شب هم بجای شام ملکه مرغ وپیتزا و سوپ بود که بابایی فیلم موتور جای زنبورهای عسل غفاری رو گذاشته بود که نمی اومد به من کمک کنه که  کلی استرس بهم وارد شد.

بعدش امروز صبح آماده شدم بخواسته بابات که بریم ورزش باز همکارش بهش زنگ زد بریم سالن ورزش که بمن میگه تو تنهایی ورزش برو. من با همکارم برم.

میدونه که حداکثر 2 هفته دیگه هست که من میتونم ورزش کنم و باید همراه من باشه ولی خوب رودربایستی هم زیاد داره و البته مرد مهربانی هم با خانواده خودش نمی باشد.

منم تصمیم گرفتم زبان باهاش نرم. ورزشم باهاش نرم و کلا ولش کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)