خوب حالا کجام؟
داستانهای گذشته رو گفتم. چون با روند آی وی اف آشنا بودم. در اسفند 89 قرص ال دی رو شروع کردم و روزهای 24 سیکلم به مشهد به کلینیک خصوصی نوین مراجعه کردم تا داروها برام شروع بشه ولی خانم دکتر روش درمانی رو برای من عوض کرد و گفت این سیکل که تموم میشه باید سیکل بعدی هم قرص بخوری و از روز 21 هم دکا پپتیل بزنی و بعد از سیکل بعدیش داروهای تخمک کشی شروع میشه.
منم که عجولم حسابی حالم گرفته شد چون اینجوری تا خرداد کارم به عقب می افتاد ولی بهر حال من کاری نمی تونستم بکنم. از اسفند تا شهریور 90 هم مرخصی گرفتم که استرس محل کا رو نداشته باشم.
حالا اینجام که ذره ذره بنویسم از حسم و از امیدهایم و از شما عزیزان بخوام که برام دعا کنید وبا نوشته هاتون بمن امید بدبد که کم نیارم.
این بار با نیروی تفکر مثبت آرامش و توکل بخدا شروع کردم. تلاشم اینه که پذیرای هرچه رخ دهد باشم وبرای یک جواب مثبت خودمو به آب و آتش نزنم.
الان ده ساله که دخترم و من و پدرش خیلی دوست داریم که یه چندتا بچه دیگه بیان و فضای زندگی مارو شیرین تر کنند.