دوقلوهای من

آب گرم معدنی

1390/4/1 23:50
نویسنده : مامانی
738 بازدید
اشتراک گذاری

همسرم امروز صبح بعد از کلی که من تشویقش کردم با داداشم و دوستانش رفتند آب گرم. یک منطقه بکر ودست نخورده طبیعی که بعلت صعب العبور بودن بکر مانده. البته در دوران دبیرستان همسرم یکبار رفته ولی من خودم اصلااونجا نرفتم و حالا هم که نمیتونم از خونه بیرون برم تا چه برسه به مسیرهای کوهستانی.منتظرم بیاد اخه هم تعریف کنه که چه جوری بود هم اینکه دوتا آمپولای اخر مونده. بیاد امپولارو بزنه. 

یکی از کبوترای دخترم دیروز پرواز کرده و رفته گمونم خونه همسایه ها گیر کرده ونمیتونه بیاد .اخه هنوز بال هاش کوتاهه و دخترم کمکش کرد پرواز کنه .دخترم هم از دیشب داره یه بند گریه میکنه واسه کبوتره. خداییش جفتشم چشم براه اونه. منم که مامانشم راستشو بخواین گریه کردم. به کبوترهه عادت کردیم. خدا کنه بیاد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)